«من تظاهر به شادی میکنم تا بتوانم در پس آن محو شوم.
خنده من دیواری سیمانی است.
این دیوار سیمانی هم چیزی نیست جز توهم که دیر یا زود فرو میریزد،
چون درون و بیرون به هم آمیختهاند.
اگر از هم جدایشان کنی، با دو چهره گمراهکننده
مسالهای روبهرو میشوی که فقط میشود تحملش کرد، نه حل.»
***
«شما نمیدانید چه قدرتی در سکوت نهفته است. پرخاش، معمولاً چیزی جز تظاهر نیست؛
تظاهری که با آن میخواهیم ضعفمان را در برابر خود و جهان، پردهپوشی کنیم.
نیروی واقعی و پایدار، تنها در تحمل است.
فقط ضعفا هستند که بیصبر و خشن واکنش نشان میدهند
و با این رفتار، وقار بشری خود را ضایع میکنند.»
***
- «دشنام چیز وحشتزایی است.
دشنام، بزرگترین ابداع بشر یعنی زبان او را، ضایع میکند.»
***
- «خانه و زندگی؟ من با پدر و مادرم زندگی میکنم،
همین و بس.
البته اتاق کوچکی مخصوص به خود دارم.
ولی این پناهگاهی است که در آنجا میتوانم ناآرامی درونم را پنهان کنم
و هر چه بیشتر گرفتارش شوم.»
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب